ماساژ رفلکسولوژی چیست؟

شیوهای از ماساژ یا همان دستورزی بافت نرم است که در آن با فشردن نقاط خاصی از بدن (بهعنوانمثال پا و یا دست) عملکرد اندام، ارگان و یا دستگاه خاصی در بدن تعدیل شده و بهبود مییابد.
بهاحتمال زیاد شما نقشههای نقاط رفلکسولوژی را در فضای مجازی دیدهاید.
اما در این مقاله میخواهیم تاریخچه این سبک ماساژ را بررسی کنیم.
تعریف بازتاب
تعریف فرهنگ لغت از “رفلکس” (بازتاب) یک حرکت غیرارادی یا غریزی در پاسخ به یک محرک” است.
مجموعه نقاط و مناطق بازتابی بر روی پا و دست ما به عنوان تصویر کامل و یا آینهای از کل بدن عمل میکنند.
منشأ ماساژ رفلکسولوژی کجاست؟
رفلکسولوژی مدرن، بر پایه نوعی درمان باستانی ایجاد شده است. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد یک روش درمانی برای پا و دست (در چین) تا سال 2330 قبل از میلاد رایج بوده است و همچنین در همان زمان در مصر، همانطور که در مقبره آنخماهو به تصویر کشیده شده است.
قبایل سرخ پوستان آمریکای شمالی هم صدها سال است که نوعی از درمان از طریق پا را مورداستفاده قرار میدهند.
لازم است بدانید که چینیها در حدود 2500 سال قبل از میلاد و در طب سوزنی، بدن را به نصف النهارهای طولی تقسیم کرده بودند.
در مورد منشأ واقعی این روش بهبودیابی قدرتمند، شفافیت کافی وجود ندارد. شاید بهتر است بهجای تلاش برای پیداکردن منشأ رفلکسولوژی، بگوییم این روش در آزمون زمان سربلند بوده و به هزاران نفر برای سلامتی بهتر کمک کرده است.

زون تراپی حتی در قرن شانزدهم هم مورداستفاده قرار میگرفته است. گفته میشود که جیمز آبرام گارفیلد، رئیسجمهور آمریکا برای تسکین درد، به پاهایش فشار وارد میکرد.
در طول قرن شانزدهم تعدادی کتاب در مورد منطقه درمانی منتشر شد، یکی توسط دکتر آداموس و دکتر آتاتیس و دیگری توسط دکتر بال در لایپزیگ.
اما کشف مجدد نوعی از درمان سیستماتیک از طریق پا یا همان رفلکسولوژی مدرن، مدیون تلاشهای دکتر ویلیام فیتزجرالد است که آن را منطقه درمانی نامید و توجه جهان پزشکی را بین سالهای 1915 و 1917 به روش خود جلب کرد.
مقالهای با نام «انگشت پا را فشار دهید» در مجله «Everybody’s Magazine» نوشته ادوین باورز منتشر شد که برای اولین بار کار دکتر فیتزجرالد در مورد زون درمانی را در معرض دید عموم قرارداد.
در سال 1917، دکتر فیتزجرالد “زون درمانی یا تسکین درد در خانه” را نوشت. دو سال بعد، آنها این کتاب را توسعه دادند و آن را با عنوان دوم “زون درمانی یا درمان درد و بیماری” منتشر کردند.
درباره دکتر ویلیام فیتز جرالد

دکتر ویلیام فیتزجرالد (1872 – 1942) مدرک پزشکی خود را در سال 1895 از دانشگاه ورمونت دریافت کرد. او قبل از رفتن به لندن به مدت دو سال و نیم در بیمارستان شهر بوستون کار کرد.
او دو سال را در بیمارستان مرکزی بینی و گلویِ لندن گذراند و پس از آن در وین به عنوان دستیار پروفسور پولیتزر و کیاری که پزشکان بسیار مورد احترامی بودند، منصوب شد.
دکتر آدا پولیتزر (1835-1920) از دانشگاه وین، نویسنده مشهور بسیاری از کتابهای پزشکی بود و در تشخیص و درمان بیماریهای گوش بهصورت بالینی فعالیت میکرد. دکتر اتو کیاری که او هم مرجعی معتبر است، چندین کتاب در مورد بیماریها و جراحی حنجره و نای نوشت.

دکتر فیتزجرالد هرگز منبعی را به عنوان مرجع خود برای معرفی روش درمانیاش منتشر نکرد، اما بهاحتمال زیاد او در این مدت در وین تحتتأثیر کار دکتر دآرسونوال قرار گرفته بوده است.
در کتاب “زون درمانی علمی است” نوشته دکتر دبلیو دی چسنی، آمده است که در آلمان، دکتر دآرسونوال از فیزیوتراپی استفاده میکرد و به دنبال استفاده از دانش بازتاب بود. در واقع همان چیزی که بعدها توسط دکتر فیتزجرالد، منطقه درمانی نامیده شد.
هنگامی که دکتر فیتزجرالد به ایالات متحده بازگشت، رئیس بخش بینی و گلو در بیمارستان سنت فرانسیس شهر هارتفورد شد. در حدود سال 1909، دکتر فیتزجرالد منطقه درمانی را کشف کرد یا بهتر است بگوییم دوباره کشف کرد. تقریباً ده سال بعد، او کتاب خود را نوشت، در مورد اینکه چگونه به طور تصادفی به مفهوم منطقه درمانی دست یافته بود:
شش سال پیش به طور تصادفی متوجه شدم که فشار با یک گوشپاککن روی لبه مخاطی – پوستی (جایی که پوست به غشای مخاطی میپیوندد) نتیجهای شبیه بیهوشی میدهد، گویی از محلول کوکائین استفاده شده است.
در ادامه متوجه شدم که لکههای زیادی در بینی، دهان، گلو و روی هر دو سطح زبان وجود دارد که با فشار دادن محکم آنها، نواحی مشخصی از حس را از بین میبرند.
همچنین، فشاری که روی هر برجستگی استخوانی دست، پا یا روی مفاصل وارد میشود، نتایج مشخصی را در تسکین درد ایجاد میکند.
همچنین دریافتم که وقتی درد تسکین مییابد، وضعیتی که باعث ایجاد درد میشود هم بهطورکلی فروکش میکند. این یافتهها منجر به “نقشهبرداری” من از این مناطق مختلف، ارتباطات آنها و همچنین توجه به شرایط تحتتأثیر آنها شد. نام این علم را «زون درمانی» گذاشتهام.
از سال 1915 تا اوایل دهه 1930، موضوع منطقه درمانی بحثبرانگیز بود، اگرچه با موفقیت و استقبال خاصی در توسط استئوپات ها و دندانپزشکان مواجه شد.
یکی از پزشکانی که به کار فیتزجرالد اعتقاد داشت، دکتر جو شلبی رایلی از واشنگتن بود. او و همسرش، الیزابت، دکتر فیتزجرالد را به عنوان فردی میدانند که در دوران مدرن، این علم (منطقه درمانی) را به اطلاع عموم رساند.
او پیشگامی واقعی بود و مصمم بود کاری کند تا مردم بتوانند به بهبودی خودشان کمک کنند، حتی اگر پزشک آنها به رفلکسولوژی اعتقادی نداشت و از آن استفاده نمیکرد.
در سالهای اولیه، او با پزشکان کار کرد تا یافتههای خود را ثابت کند و به آنها نشان دهد که رفلکسولوژی یک ابزار تشخیصی مفید است. (او معتقد بود که رفلکسولوژی نهتنها در بهبود بلکه در تشخیص هم میتواند کمککننده باشد).
فیزیوتراپیستی که با دکتر رایلی در سنپترزبورگ کار میکرد، یونیس اینگام (1889-1974) بود. یونیس اینگام روش دکتر فیتزجرالد را توسعه داد و با تلاش بسیار نقشه نقاط و مناطق موجود در پاها را با تمام اندامها و غدد مربوطه بدن کامل کرد.
او در یک کلینیک پزشکی به سرپرستی دکتر چارلز اپستاین در ماه مه 1939 سخنرانی کرد. در گزارش خود اذعان کرد که بازتاب شناسی کارآمد است.
با این حال، پزشکان علاقهای به استفاده از آن نداشتند، زیرا به نظر آنها رفلکسولوژی بیش از حد وقتگیر بود (اینگام معتقد بود که رفلکسولوژی بهاندازه کافی برای آنها درآمدزا به نظر نمیآید).

یونیس اینگام هنوز به عنوان پیشگام بازتاب شناسی مدرن شناخته میشود. او دو کتاب معروف “داستانهایی که پاها میتوانند بگویند” و “داستانهایی که پاها گفتهاند” نوشته است.
امروز این دو کتاب در یک جلد ترکیب شدهاند. او علاوه بر نویسندگی و سخنرانی، به همراه برادرزادهاش، دوایت بایرز، مؤسسه بینالمللی را تأسیس کرد تا آثار و تلاشهای او برای همیشه ماندگار شود.
دوایت بایرز رئیس فعلی مؤسسه است. او سالها با عمهاش در این مورد همکاری کرد (جدی میگم . واقعاً با عمهاش) و مشتاق است که کارهای او و کارهایی که اخیراً توسط مؤسسه توسعه داده شده است، به نفع بسیاری از مردم در جهان منتشر شود.
یونیس اینگام ادعا میکند که در طول چهل سال تجربه خود در درمان هزاران نفر، سیستمی از تکنیکها را ابداع کرده است که درمانگر را قادر میسازد تا با رفلکسها به مؤثرترین و اقتصادیترین راه عمل کند.
این سیستم به عنوان «روش اصلی اینگام» شناخته میشود. اگرچه این روش با تحقیقات دوایت بایرز و کارکنان مؤسسه کمی اصلاح و دچار تغییراتی شده، اما میراث او هنوز به طور کامل در تکنیکهای عملی که آموزش داده میشود، مشهود است.
سالهای جنگ جهانی دوم مسیر یونیس اینگام را برای مدتی متوقف کرد، اما در سال 1947 برادرزادهاش به تور سخنرانیاش پیوست. هر یک از سمینارهای یونیس اینگام منحصربهفرد بود.
روش آموزش او کاملاً عملی بود در کنار سخنرانیها بر روی مشکلات سلامتی مدعوین کار میکرد .
در طول سالها، دوایت بایرز با سازماندهی سمینارها در کارگاههای آموزشی تلاش کرد تا به میراث خانوادگیاش خدمت کندو امروز این آموزهها در بریتانیا برای تدریس در دورههای رفلکسولوژی به کار میرود.
یونیس اینگام در سال 1974 درحالیکه چهل سال از زندگی خود را وقف بازتاب شناسی کرده بود درگذشت. امروز، میراث او ادامه دارد و او قطعاً از اینکه که ببیند چگونه رفلکسولوژی به یک حرفه تبدیل شده است به خود میبالد.
سخن پایانی
رفلکسولوژی میتواند برای افراد در هر سنی مفید باشد و بسته به مدت زمانی که یک بیماری وجود داشته است، میتواند بسیاری از بیماریها را طی یک دوره چهارتا شش درمان هفتگی بهبود بخشد یا از بین ببرد.
اگر میخواهید این سبک ارزشمند را آموزش ببینید و آن را در زندگی فردی خود و یا در حرفه ماساژ به کار ببندید، حتماً از این بسته آموزشی دیدن نمایید. همچنین در صورت علاقمندی می توانید از پکیج جامع آموزشی رفلکسولوژی – ماساژ دست و ماساژ پا استفاده کنید.

درباره سعید بخشنده
کارشناس تربیت بدنی، مدرس، محقق، کارافرین و تولید کننده در حوزه سلامتی، مانیپولاسیون و ورزش
نوشته های بیشتر از سعید بخشنده
دیدگاهتان را بنویسید